یک وقت هایی مثل امروز که صدای قهقهه های بلند شیطان را می شنوی...
یک وقت هایی که دیوار اعتمادت به این بشر دو پا ناگهان فرو می ریزد...
یک وقت هایی که از اینهمه جهل و ظلم آدمیان به تنگ می آیی...
این وقت ها چه باید کرد؟
بنشینی و خطاهای خود را ببینی تا اینقدر سختت نیاید ظلم دیگران...
با خود بگویی که آدم است و جایز الخطا...
براستی چه باید کرد با قلبی که فشرده شده...
آش چقدر شور است که ماه رمضانش، ماه مبارکش، وقتی شیطان در غل و زنجیر است، وقتی رحمت و نگاهش را عمیق و اساسی احساس میکنی....
تازه این وقت میفهمی... تازه رد پای نفست را میتوانی بگیری.
و قاطی این همه تلخی هیچ چیزی پلیدتر از «خود» نمیتوان دید.
:((
و خون دل...
السلام علیک یا صاحب الزمان.