در باب زهد

«زهد، خصلتی است برای انسان زاهد. و زاهد کسی است که توجه اش از مادیات دنیا به عنوان کمال مطلوب و بالاترین خواسته، عبور کرده، به چیز دیگری معطوف شده است. بی رغبتی زاهد، بی رغبتی در ناحیه ی اندیشه و آمال و ایده و آرزو است، نه بی رغبتی در ناحیه ی طبیعت ».[1]


بسیار پیش آمده  که هنگام سخن از زهد، ذهن شنونده به سمت رهبانیت منحرف می شود. شهید مطهری این موضوع را بسیار زیبا تشریح کرده اند تا بدانیم که زهد در اسلام به معنای اعراض از زندگی نیست. مقصود از زهد آن نیست که از زندگی روزمره دست بکشی و تمام وقت به عبادت بپردازی.


داستانی نقل می کنند که به پیغمبر اکرم (ص) خبر دادند که عده ای از اصحاب، غرق در عبادت شده اند.

حضرت ناراحت و عصبانی به مسجد تشریف آورد و فریاد کشید: ما بال اقوام؟ چه می شود گروه هایی را؟ چه شان است؟ ... شنیده ام چنین افرادی در امت من پیدا شده اند. 


من که پیغمبر شما هستم، این طور نیستم. 


هیچ وقت همه ی شب تا صبح را عبادت نمی کنم، قسمتی از آن را استراحت می کنم، می خوابم; من، به خاندان و همسران خود رسیدگی می کنم; هر روز روزه نمی گیرم، بعضی از روزها روزه می گیرم، روزهای دیگر را حتما افطار می کنم. 


کسانی که این کارهارا پیش گرفته اند، از سنت من خارج اند.


«زهد، حالتی است روحی. زاهد از آن نظر که دلبستگی هایی معنوی و اخروی دارد، به مظاهر زندگی بی اعتنا است ».  [2]


«زهد، در متن زندگی قرار دارد، کیفیت خاص بخشیدن به زندگی است و از دخالت دادن پاره ای ارزش ها، برای زندگی ناشی می شود». [3]


پس روشن است که مقصود دوری از دنیا نیست بلکه دل را از فکر دنیا رها کردن است. رهایی که موجب می شود آرزوها و خواسته های فرد در دنیا و متعلقاتش تعریف نشده باشند و این رشد معنوی، حیات دنیوی و اخروی اش را رونق و صفایی خاص می بخشد. دیگر اهل لذات کوچک و ناپایدار دنیا نیست در دلش نور حق روشن است و با یاد او زندگی می کند. 


"زهد علی (ع)، همدردی بود. همدردی، انسانیت است. او از حق صددرصد مشروع خودش هم استفاده نمی کرد. برای خودش به اندازه ی یک سرباز، فقط از بیت المال، حقوق قایل بود، ولی در همان هم قناعت می کرد [و ] حاضر نبود با شکم سیر بخوابد.


چرا؟ چون دل و وجدان و قلب زنده اش به او اجازه نمی داد. می فرمود:... آیا من با شکم سیر بخوابم... در حالی که در اطراف من، شکم گرسنه هست؟ من نمی توانم با شکم سیر بخوابم.  علی (ع)، زاهدی نبود که یک گوشه افتاده باشد و اسم انزوا را، زهد بگذارد.


علی، مردی بود که بیش از هر کسی وارد اجتماع می شد وفعالیت اجتماعی و تولید ثروت می کرد، ولی ثروت در کف اش قرار نمی گرفت، ثروت رااندوخته و ذخیره نمی کرد. کدام کار تولیدی مشروع است که در آن زمان وجود داشته و علی انجام نداده است؟ اگر تجارت است عمل کرده، اگر زراعت و باغ داری ودرخت کاری است، انجام داده، اگر حفر قنوات است، اگر سربازی کردن است، انجام داده است;  و در عین حال وقتی به محتاجی، مسکینی، یتیمی و اسیری برخوردمی کرد، فورا او را بر خودشان مقدم می داشت. این بود معنای زهد علی(ع)"



1- سیری در نهج البلاغه، ص 211.

2- سیری در نهج البلاغه، ص 214.

3- سیری در نهج البلاغه، ص 218. 


لینک مطلب: +


نظرات 1 + ارسال نظر
حسینی سه‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 17:17

تنها جایی که یک زندگی تماماً اسلامی را از نزدیک دیدم در جبهه ها بوده، هدفی که برای تک تک حرکات در عین جدیت و هدف دار بودن تعریف میشده «خدا» بود. آدم ها جدی جدی از حرف و عقیدشان دفاع میکردند، چون برای خدا بود.(اشاره به یک خاطره از اختلاف دو فرمانده و حل شدن آن در اوج زیبایی و اثرگذاری...)

گاهی به نظر میرسد اینکه «««نمیشود»»» آن طور زندگی کرد، برای این است که آن نیت ها نیست، پایه های زندگی طور دیگری تعریف شده... نه که قابل تغییر نباشد، ولی لااقل باید یافت و خواست و تغییر داد.

پ.ن: طبیعتاً منظور از دیدن، شنیدن و خواندن است....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد