شرح حدیث ششم...حب دنیا... قسمت اول

بـالسـنـد المـتـصـل الى محمد بن یعقوب، عن محمد بن یحیى، عن اءحمد بن محمد، عن ابن محبوب، عن عبدالله بن سنان و عبدالعزیز العبدى، عن عبدالله بن اءبى یعفور، عن اءبى عـبـدالله، عـلیـه السـلام، قـال: مـن اءصـبـح و اءمـسـى و الدنـیـا اءکـبـر هـمـه، جـعـل الله الفـقـر بـیـن عـیـنـیـه و شـتـت اءمـره، و لم یـنـل مـن الدنـیـا الا مـا قـسـم له و مـن اءصـبـح و اءمـسـى و الاخـرة اءکـبـر هـمـه، جعل الله الغنى فى قلبه و جمع له اءمره.

 

ترجمه :

این ابى یعفور گوید که حضرت صادق، علیه السلام، گفت: کسى که صبح کند و شـام کـند و حال اینکه دنیا بزرگترین هم او باشد، قرار دهد خدا فقر را بین دو چشمش، و درهم کند کار او را، برخوردار نگردد از دنیا مگر آنچه قسمت شده است براى او. و کسى که صبح و شام کند در صورتى که آخرت بزرگترین هم او باشد، قرار دهد خدا بى نیازى را در دل او، و گرد آورد براى او کار او را.

 

جـنـاب مـحـقـق خـبـیر و محدث بینظیر، مولانا مجلسى، علیه الرحمة، مى فرماید: بدان آنچه از مجموع آیات و اخبار ظاهر مى شود به حسب فهم ما، این است که دنیاى مذمومه مـرکـب اسـت از یـک امـورى کـه انـسـان را بـاز دارد از طـاعـت خـدا و دوسـتـى او و تحصیل آخرت. پس دنیا و آخرت با هم متقابل اند.

 

هر چه باعث رضاى خداى سبحان و قرب او شـود، از آخـرت اسـت اگـر چـه بـه حـسـب ظـاهـر از دنـیـا بـاشـد، مـثـل تـجـارات و زراعـات و صـنـاعـاتـى کـه مـقـصـود از آنـهـا مـعـیـشـت عـیـال بـاشد براى اطاعت امر خدا، و صرف کردن آنها در مصارف خیریه و اعانت کردن به مـحـتـاجان و صدقات و باز ایستادن از سؤ ال از مردم، و غیر آن، و اینها همه از آخرت است گـر چـه مـردم آن را از دنـیـا دانـنـد.  ریـاضـات مـبـتـدعـه و اعـمـال ریـائیه، گرچه با تزهد و انواع مشقت باشد، از دنیاست ، زیرا که باعث دورى از خدا شود و قرب به سوى او نیاورد، مثل اعمال کفار و مخالفان.

 

از براى انسان دو دنیاست: یکى ممدوح و یکى مذموم. آنچه ممدوح است، حـصـول در ایـن نـشـئه کـه دارالتـربـیـة و دارالتـحـصـیـل و مـحـل تـجـارت مـقـامات و اکتساب کمالات و تهیه زندگانى سعادتمند ابدى است که بدون ورود در ایـنـجا امکان پذیر نیست. چنانچه حضرت مولى الموحدین و امیرالمؤ منین، صلوات الله علیه، در یکى از خطبه هاى خود مى فرماید ـ پس از آنکه شنید از یک نفر که ذم دنیا مى کند ـ: ان الدنیا دار صدق لمن صدقها، و دار عافیة لمن فهم عنها، و دار غنى لمن تزود مـنـها، و دار موعظة لمن اتعظ بها، مسجد اءحباء الله و مصلى ملائکة الله و مهبط وحى الله و مـتـجـر اءولیـاء الله. اکـتـسـبـوا فـیـهـا الرحـمـة و ربـحـوا فـیـهـا الجـنـة ... دنیا، خانه راستى است براى کسى که آن را راستگو انگاشت و خانه تندرستى است براى آن  که شناخت و باورش داشت و خانه بى نیازى است براى کسى که از آن توشه اندوخت و خانه پند است براى آن که از آن پند آموخت. مسجد محبان خدا است و نمازگاه فرشتگان او و محل فرود وحى خدا و تجارت هاى دوستان او.

 

 و قـول خـداى تـعالى : و لنعم دار المتقین به حسب روایت عیاشى از حـضـرت بـاقـر، علیه السلام، تفسیر به دنیا شده است.

 

* حدیث چهارم را شروع کرده بودیم اما فعلا از ادامه آن دست نگه داشتم و حدیث ششم را آغاز کردم. برخی مفاهیم این فصل برایم به راستی تکان دهنده بودند....

 

نظرات 3 + ارسال نظر
MR چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 23:15

چیست دنیا ؟! از خدا غافل شدن .
نی قماش و خانه و فرزند و زن ..

از حضرت امام روایت نقل می کنند که فرموده بودند وابستگی به دنیا مذموم است. ممکن است طلبه ای یک کتاب داشته باشد و به آن وابسته باشد و همین وابستگی حجاب شود برایش..

خیلی زیبا نوشتی.

امیر جمعه 21 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 04:41

http://ghalam-70.blogfa.com/post-146.aspx

ممنونم. نکته بسیار جالبی داشت.

امیر جمعه 21 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 04:46

یادم رفت ...

و به همین خاطر ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد