شرح حدیث دوم... ریا (قسمت اول)

بـه سـنـد مـذکـور، یـزیـد بـن خـلیـفـه از حـضـرت صـادق ، عـلیـه السـلام ، نـقـل مـى کـنـد کـه فـرمـود: هر ریایى شرک است . همانا کسى که کار کند براى مردم، مى باشد ثواب او بر مردم و کسى که عمل کند براى خدا، مى باشد ثواب او بر خدا.


شـرح بـدان کـه ریـا عـبـارت از نـشـان دادن و وانـمـود کـردن چـیـزى از اعـمـال حـسـنـه یا خصال پسندیده یا عقاید حقه است به مردم، براى منزلت پیدا کردن در قـلوب آنـهـا و اشـتهار پیدا کردن پیش آنها به خوبى و صحت و امانت و دیانت بدون قصد صحیح الهى . و آن تحقق پیدا مى کند در چند مقام:


مقام اول و آن داراى دو درجه است:


اول آنکه اظهار عقاید حقه و معارف الهیه کند براى اینکه اشـتـهـار بـه دیـانـت پـیـدا کـنـد و مـنـزلت در قـلوب پـیـدا نـمـایـد. مـثـل ایـنـکه بگوید: من کسى را جز خدا مؤ ثر در وجود نمى دانم. یا اینکه: من به غیر خدا توکل به کسى ندارم. یا بالکنایة و اشاره خود را معرفى کند به عقاید حقه. و این طور دوم رایـجـتـر اسـت . مـثـلا صـحبت توکل یا رضاى به قضاى الهى پیش آمد مى کند، شخص مرائى با یک آه یا یک سر تکان دادن خود را در سلک آن جمعیت محسوب مى دارد.


درجـه دوم آنکه عقاید باطله را از خود دور کند و نفس خود را از آن تزکیه کند به قصد جاه و منزلت در قلوب، چه به صراحت لهجه باشد یا به اشاره و کنایه.


بدان که ریا در اصول عقاید و معارف الهیه از جمیع اقسام ریاها سخت تر و عاقبتش از همه بدتر و ظلمتش از تمام ریاها بیشتر و بالاتر است... ایمان از اعمال قلبیه است نه مجرد علم، کما اینکه در این حدیث شریف مى فرماید: هر ریایى شرک است.


ولیکن این فجیعه موبقه و این سـریـره مـظـلمـه و ایـن ملکه خبیثه بالاخره کار انسان را منجر مى کند به اینکه خانه قلب مـخـتـص بـه غـیر خدا شود، و کم کم ظلمت این رذیله اسباب مى شود که انسان بى ایمان از دنیا برود، و این ایمان خیالى که دارد صورت بى معنى و جسد بى روح و پوست بیمغزى اسـت و مـورد قـبـول خـداى تـعالى نشود.


چه بسا کسى داراى این علم باشد و مؤ من نباشد: شیطان علم به تمام این مراتب به قدر من و شما هست و کافر است. بلکه ایمان یک عمل قلبى است که تا آن نباشد ایمان نیست.


کـمـال ایـمـان اطـمـیـنـان اسـت. نـور ایـمـان کـه قـوى شـد، دنـبـالش اطـمـیـنـان در قـلب حـاصـل مـى شـود و تـمـام ایـنـهـا غـیـر از عـلم اسـت.


مـثـلا شما به عقل خود ادراک کردید که مرده نمى تواند به کسى ضرر بزند و تمام مرده هـاى عـالم بـه قـدر مـگـس حـس و حرکت ندارند و تمام قواى جسمانى و نفسانى از او مفارقت کـرده، ولى چـون ایـن مـطـلب را قـلب قـبـول نـکـرده و تـسـلیـم عـقـل نـشـده شـمـا نـمـى توانید با مرده شب تاریک به سر برید. ولى اگر قلب تسلیم عقل شد و این حکم را از او قبول کرد، هیچ این کار براى شما اشکالى ندارد. چنانچه بعد از چند مرتبه اقدام قلب تسلیم شده دیگر باکى از مرده نمى کند.


پـس اى عـزیز، نام نیک را از خداوند بخواه . قلوب مردم را از صاحب قلب خواهش کن با تو باشد. تو کار را براى خدا بکن ، خداوند علاوه بر کرامتهاى اخروى و نعمتهاى آن عالم در هـمین عالم هم به تو کرامتها مى کند، تو را محبوب مى نماید، موقعیت تو را در قلوب زیاد مـى کـنـد، تو را در دو نیا سربلند مى فرماید.


ولى اگر بتوانى با مجاهده و زحمت قلب خـود را از ایـن حـب هـم بـکـلى خـالص نـمـا، بـاطـن را صـفـا ده تـا عـمـل از ایـن جـهـت خـالص شـود و قـلب مـتوجه حق گردد، روح بى آلایش شود، کدورت نفس بـرطـرف گـردد.


حـب و بـغـض مردم ضعیف ، شهرت و اسم نزد بندگان ناچیز، چه فایده دارد. فـرضـا فایده داشته باشد، یک فایده ناچیز جزئى چند روزه است . ممکن است این حب عـاقـبـت کار انسان را به ریا برساند و خداى نخواسته آدم را مشرک و منافق و کافر کند، اگـر در ایـن عـالم رسـوا نـشـود، در آن عـالم در مـحـضـر عـدل ربـوبـى پـیـش بـنـدگـان صـالح خـدا و انبیاء عظام او و ملائکه مقربین رسوا شود، سـرافـکـنـده گـردد، بـیـچـاره شـود. رسـوایـى آن روز را نـمـى دانـى چه رسوایى است . سـرشـکـسـتـه در آن مـحـضـر را خـدا مـى دانـد چـه ظـلمـتـهـا دنبال دارد. آن روز است که به فرموده حق تعالى کافر مى گوید: اى کاش خاک بودم...



نظرات 3 + ارسال نظر
همت چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:26 http://heyatonline.blogfa.com

خط اول هم خوانا نیست احتمالا از یک فونت غیر رایج استفاده می کند

میقات جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 18:06

الهی اعوذ بک من شر نفسی ...

میقات جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 18:26

مهدیه خدا به تو خیر دنیا و آخرت عنایت کند! مدت هاست دلم می خواد که با یک همراه شرح ۴۰ حدیث را بخوانم .

:) چه عالی!! یک همراه خوب دارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد