تصویر موفقیت

چند وقت اخیر، مفهوم موفقیت ذهنم را خیلی به خودش مشغول کرده. الگوی موفقیت به نوعی مسیر حرکت نسل حال و آینده را شکل می دهد و در احساس رضایت افراد نسبت به راهی که انتخاب کرده اند می تواند اثر بسزایی داشته باشد. 


حال به نظر شما تصویر یک انسان موفق در ذهن اکثر افراد جامعه ما چیست؟ 


چطور در خانواده و یا در محیط کار به عنوان یک فرد موفق شناخته می شوید؟


به عنوان نخستین نفر، از دوستم این سوالات را پرسیدم.پاسخش آن بود که موفقیت در موضوعات مختلف می تواند با معیارهای متفاوتی سنجیده شود، اما به طور کلی صحبتهایش بر محور قدرت نفوذ افراد در حیطه های مختلف و تغییراتی که آنها قادر به انجامشان هستند استوار بود. به نوعی قدرت یک فرد در اعمال تغییر و تصمیم گیری می تواند معیاری برای سنجش میزان موفقیت او در نظر گرفته شود.


برای جستجوی بیشتر به سراغ فهرست 100 فرد موفق مجله تایمز رفتم. فهرست با این جملات آغاز شده بود:


"Meet the most influential people in the world. They are artists and activists, reformers and researchers, heads of state and captains of industry"


هنرمندان، دانشمندان، فعالان اجتماعی و سیاسی، فرمانداران و غول های صنعت...


این فهرست با دیدی که من نسبت به موفقیت دارم تفاوت بسیاری دارد. این فعالیت ها به تنهایی نمی توانند نشان دهنده میزان موفقیت یک فرد باشند. به عنوان مثال یک دانشمند که به کشف  بزرگ علمی دست یافته، در تحقق هدف کشف علمی به نتیجه مد نظر رسیده، اما این پیروزی لزوما از او انسان موفقی نمی سازد. موفقیت شاید با مفهوم شکست و یا پیروزی در دستیابی به اهداف متفاوت باشد.


مفهومی که در ذهن من از موفقیت نقش بسته، میزان دستیابی به آرامش قلبی و رضایت خاطری است که در اثر بی نیازی از انسانها در درون دل آدمی شکل می گیرد. بالاترین قله هایی که به عنوان نماد های موفقیت از آنها یاد می شود با لرزه ای خفیف فرو می ریزند. تحقیقات علمی که حاصل عمری تلاش و کوششند اما با دستیابی به دانشی نو منسوخ می شنود... غول های صنعنی که در اثر تغییرات اقتصادی ورشکسته می شوند... جراح مشهوری که به دلیل تصادف ناگهانی برای همیشه خانه نشین می شود.


اینها نمی توانند مفهوم موفقیت باشند... بیشتر سرابند تا حقیقت... شاید موفقیت حقیقی رسیدن به احساس آرامش و شادی است که برای داشتن آن نیازمند جهان مادی نباشی...


اما متاسفانه دیدی که در جامعه نسبت به موفقیت وجود دارد موجب شده که درصد بالایی از افراد احساس شکست و سرخوردگی پیدا کنند. اگر به تحصیلات بالایی دست پیدا نکنی... اگر درآمدت بالا نباشد... اگر ازدواج نکنی... اگر از همسرت جدا شوی... اگر حتی معلولیت جسمی داشته باشی... در همه این موارد انسان شکست خورده ای به حساب می آیی و در جامعه احترام لازم را نخواهی داشت. این دید با شرایط زندگی انسان و روح اسلام بسیار فاصله دارد چرا که گاه همین محرومیت ها از نعمت های خداوند محسوب می شوند.


در جامعه ما هر گونه محرومیتی مذموم است و افرادی شایسته ترند که آراستگی بیشتری دارند. نمی خواهم از حقیقت فاصله بگیرم و شعار بدهم، خود من هم متاثر از این جو حاکم گاهی عمل می کنم اما می دانم که این دید اشتباه است و حقیقت انسان این نیست... این نگاه با "ان اکرمکم عندالله اتقاکم" بسیار فاصله دارد... با نحوه زندگی برگزیدگان و پیامبران الهی بسیار فاصله دارد...


پ.ن: تلویزیون را که هنگام شام روشن کردم، برنامه فرماندهان بود و از شهید مهدی زین الدین می گفتند... دیدن چهره او و شنیدن سخناننش حس غریبی داشت... می گفت به او گفتم که تانک ها به سمت شما می آیند اما باید استادگی کنید تا هنگامی که از روی اجساد شما عبور کنند... اگر الان برگردید نمی توانیم جواب خون شهدا و ملت ایران را بدهیم...ماندند و واقعا تانک ها از روی اجسادشان عبور کردند... می گفت آرزویم این است که جسدم هیچ گاه برنگردد تا برایش مراسمی بگیرند، شهادت یعنی این ...و


و من که مبهوت روبروی تصویر او نشسته ام و هیچ توان سخن گفتم ندارم... تنها می توانم حسرت بخورم بر اینهمه حقیر بودنم...

نظرات 1 + ارسال نظر
M.M جمعه 1 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:34

خانومشان میگفتند:دخترمان که بدنیا امدند فکر میکردم صمیمیتر شویم اما میگفت نمی خواهم به من وایسته شوی ............
ان موقع ها از من کوچکتر بودند........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد