۲۵ بهمن


سالم رسیدم خانه!!


فقط همین رو می تونم بگم.


مسیر برگشتم از شرکت دقیقا از خیابان انقلاب می گذره. امشب از میدان انقلاب به سمت آزادی دست یک دختر هم سن و سال خودم را گرفته بودم و با ترس و لرز قسمتی از مسیر را با هم اومدیم. دستم را خیلی محکم گرفته بود و اصلا رهایش نمی کرد. نمی دونست که امروز چنین قراری گذاشته شده و به خاطر بسته بودن ایستگاههای مترو مجبور شده بود که از میدان امام حسین تا میدان انقلاب را پیاده بره. فقط امیدوارم سالم رسیده باشه خانه، تا صادقیه می خواست پیاده بره.


نظرات 11 + ارسال نظر
همت سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:52 http://heyatonline.blogfa.com/

http://www.google.com/reader/item/tag:google.com,2005:reader/item/71836a4025b1b4a5

سلام سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 19:47

سلام
خطاب به همت:
"نصف انرژیی که از یک سال و نیم قبل تا حالا برای دفاع از نامزد مورد نظرت صرف کردی رو تا حالا برای دفاع از حقانیت امیرالمومنین علی علیه السلام گذاشتی؟
نصف تنفر و انزجاری رو که از نامزد طرف مقابلت و تمام طرفدارهاش داری رو از دشمنان و غاصبین ولایت امیرالمومنین داری؟"
پاسخ من یکی، به این سوالات بله است!
فکر میکنید انسانها برای دفاع از چه چیزی باید انرژی بگذارند؟
پاسخ من که به این سوال تنها این است: حق!
تنها چیزی که ارزش داره آدم براش انرژِی بگذاره!
انسان باید حتی وقتی در مورد انتخاباتی ۱۴۰۰ سال بعد از امام علی (علیه السلام) موضع گیری میکنه، طرف حق را بگیره! باید طرفی را بگیرد که فکر میکرد اگر امام در زمان فعلی میزیست از آن دفاع میکرد! در این صورت داره از حقی دفاع میکنه که امام هم ازش دفاع میکردند! و در راهش شهید شدند! درسته بعضی مسائل اولویت بیشتری دارند و بعضی کمتر، ولی اولا مسئله ی انتخابات اخیر و اقدامات بعد از آن، به نظرم اصلا مسائل کم اهمیتی نیستند، در واقع اهمیت بسیاری دارند! ثانیا، اگر خود امام الان زنده بودند، در مسئله ی اتفاقات بعد از انتخابات چقدر وارد میشدند؟ روشنگری میکردند؟ یا توصیه به ورود و روشنگری میکردند؟ پاسخ من که به این بسیار زیاد است!!

از طرف دیگر، انسان باید به جایی برسد که تولا و تبراش هم به خاطر خدا و حق باشد! دوست داشتن به خاطر خدا و دشمن داشتن به خاطر خدا! اینکه از کسی یا کاری متنفر و منزجر باشه که فکر میکنه باطله! و به خاطر این بودن باطل بودن منزجر و متنفر باشه! (البته تمام طرفداراش که به نظرم ترکیب خیلی خیلی سنگینیه!) ولی ابراز انزجار و تنفر از بعضی سران فتنه و نفاق، خود تبرا و به خاطر خدا دشمن داشتنه!! تبرا از دشمنان ولایت علی! تبرا از دشمنان حق!!
حقی که داریم: علی مع الحق و الحق مع العلی!!
اگر رویکرد این باشد، فرد در تمام این اقدامات و تبرا ها در حال حرکت با امام است! در حال دشمنی با دشمنان امام و دفاع از حقانیت امام است!
باتشکر

سلام

ممنونم، خیلی حق بود :)

امیر سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 22:23

ممنون از سلام

همت چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:11 http://heyatonline.blogfa.com

کاش زیر متن کامنت می گذاشتید که مزاحم این وبلاگ نشم
بله مقصود بنده هم دفاع از حق بود علی مع الحق و الحق مع علی
همه میدانند که بنده همیشه در وسط میدان بوده ام هرچند به عنوان سیاهی لشگر
اما آنچه مزموم است و دور از حق جدال و مراء بی مورد و ناشی از تعصب و شور بدون تعقل است
همین هیجانات بدون کمترین شعور بود که مسبب وضعیت فعلی ما شد
امیدوارم به زودی این اوضاع با برپایی دادگاه صالحه بهبود یابد

این چه حرفیه!!؟ مزاحم کجا بود!!؟ منظورشون مطمئنا این نبوده و البته منظور من هم.

[ بدون نام ] چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:49

به معنی و تفسیر این آیه "...وَ کانَ الْإِنْسانُ أَکْثَرَ شَیْ‏ءٍ جَدَلا(کهف/54)" و احادیث زیر رجوع بفرمایید تا متوجه منظور بنده بشوید

لا تُمار فَیذْهَبَ بَهاوُکْ
لایَستَکمِلُ عبدٌ حقیقةَالإیمانِ حتی یَدَع المِراءَ و إن کان مُحِقّاً
مَن تَرَکَ المِراءَ و هو محقٌّ بُنی له بیت فی أعلی الجنّة و من تَرَکَ المراء و هو مبطلٌ یبنی له بیت فی ربض الجنة

البته اینها در مورد جدال از روی احساسات و هوی نفس است در مقابل بسیار بر محاجه و جدال احسن تأکید شده است
http://www.rasekhoon.net/Library/Content-85600-1.aspx

ممنونم به خاطر لینک. امیدوارم خاطرتون مکدر نشده باشه.

سلام چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 17:20

سلام
خطاب به امیر:
بنده هم از شما ممنونم که تحمل کردید نظر بنده را!

خطاب به همت:
همانطور که فرمودید هیجانات بدون شعور و همچنین جدال بی مورد و بدون تعقل مذموم و نهی شده است. بنده قصد نداشتم به شما اسائه ی ادب کنم!

و در نهایت ممنون از لینک نظر آخری!
باتشکر

...... چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 21:52

ای کاش تشخیص حق و حق بودن تشخیصمون یه جورایی بهمون الهام می شد!
من نمیدونم ما آدم ها چرا اینقدر خودمون رو محق می دونیم و دررابطه با یه واژه های عمیقی مثل حق و عدالت راحت نظر میدیم ؟؟؟؟
گاهی چقدر آدم حرف داره برای نگفتن...چرا که گوشهایی نیست برای شنیدن...
بازم چیزی نگم بهتره

به نظرم لزومی نداره که الهام بشه. در خیلی زمینه ها برامون بیان شده.
در واقع به لطف خداوند ما معیاری برای تشخیص حق و باطل در اختیار داریم و نیازی نیست که بر مبنای نظرات و یا بهتره بگم عقل خودمون بسنجیمشون.
شاید اون معیارها وقتی در ظرف عقل ما ریخته می شن و ما با ظن خودمون بهشون می نگیریم ازشون برداشت های متفاوتی می کنیم. این تفاوت گاهی ریشه در مسائل دیگری داره. گاهی ریشه در تنبلی ها و بی توجهی هامون داره. بی توجهب هامون به قرآن کریم که خداوند آن را وسیله ای برای جدایی حق از باطل نامیدند و ما بسیار مهجورش کرده ایم.

یک راه خوب دیگر برای تشخیصش به نظر من همان مطلبی است که کاربر سلام گفتند، اینکه فکر کنی اگر پیامبران خدا و یا ائمه بودند چه می کردند. در هر لحظه بسنجیم که آیا اگر حضرت محمد (ص) بودند چه راهی رو انتخاب می کردند؟ منششون چی بود؟ یا همین الان با امام عصر بسنجیم و بررسی کنیم (البته اگر به وجودشون باور داریم). البته این موضوع هم در سایه شناخت صحیح از پیامبر و امامان حاصل می شه که باز نیاز به تلاش و مطالعه داره.

سلام چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 22:19

سلام
خطاب به کاربر .....
ای کاش الهام میشد! البته شاید هم تاحدی الهام میشه! ولی گوشهایی نیست برای شنیدنش!!

شروع توضیح واضحات!:
موافقم، ما آدم ها نباید در رابطه با واژه های عمیقی مثل حق و عدالت راحت نظر بدیم، البته راحت یعنی سرسری و بدون دقت و دلیل کافی! باید حواسمان هر لحظه باشه که کاریو که به حقه را انجام بدیم! و از کار باطل دوری کنیم!
حتی همین نظری هم که در اینجا میگذاریم نیز باید به این خاطر بگذاریم که گذاشتنش را حق میدانیم! یا حداقل باطل نمیدانیم! و در واقع با ابرازش به طور غیر مستقیم داریم میگیم که چی به نظرمان درسته یا چه چیزی غلطه! چه تذکری وارده یا وارد نیست! چه توضیحی لازمه یا ....! ( در واقع چی به نظرمان حقه!! حتی اگر اشاره ای به کلمه ی حق نکنیم! مگر اینکه کلا چیزهایی را به زبان بیاریم که حتی به نظرمان هم درست نیستند!)
(همچنین نباید راحت و سرسری، در مورد برداشت خودمان از حق ،بی خود مطمئن، شویم! باید در مورد آن تامل کنیم و .... .)
به همین خاطر خیلی وقتها در مورد خیلی چیزها اصلا نباید راحت، با همان معنی بالا، نظر دهیم، صحبت کنیم! چون که در نهایت، با اظهار نظرمان داریم، نظر خودمان را در مورد چیزی که درست (حق) میدانیم، بیان میکنیم!

خاتمه ی توضیح واضحات!!

باتشکر

..... چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 23:35

کاربر سلام
می بخشیدُ خیلی متوجه حرفاتون نشدم
نه اینکه نتونستم معنی کنم...نه! هدف نهایی تون رو از بیان این توضیح واضحات متوجه نشدم..
گویا خیلی هم توضیح واضحات نبود که من نفهمیدم
در این عمر ۳۰ ساله لم فهمیدم همیشه همه أدم ها فکر می کنن چیزی که اونها میگن حقه و وقتی تو این شرایط اصولا نمیتونن اثبات حقانیت کنن شروع می کنن به بیان ضعف های چیزی که فکر میکنن باطله! حداقل تو این جریان سیاسی که هیچوقت تثبیت حقانیت نبود بلکه تخریب گروه مقابل بود که فکر می کردیم باطله..
دراین مورد خاص اینقدر مطلق حق و باطلی مطرح نیست که بخوایم ۴ تا ارزش انسانی مون رو هم بفروشیم تا خودمون رو اثبات کنیم..
من وقتی کل لینک کاربر همت (مجال) رو خوندم واقعا تاسف خوردم به همون اندازه که بی بی سی رو می بینم...تو این جریان هیچکس نگفت چرا خودمون رو حق می دونیم بلکه همه گفتن چرا دیگران رو باطل می دونیم!
حرف من این بود که شاخص و معیارمون برای تشخیص حق و باطل چیه؟
ما که نفهمیدیم!!!!!!!!!!

سلام پنج‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 00:19

سلام
هدف خیلی خاصی نداشتم، منظورم این بود که بگم، و نتیجه بگریم که کلا نباید راحت و سرسری، و بدون دلیل، حرف بزنیم و نظر بدیم! همین! که خودشم واضحه!

در مورد این مورد خاص که هیچ، در هیچ موردی ارزش نداره که ما هیچ کدام از ارزشهای انسانیمون رو بفروشیم تا خودمان را اثبات کنیم!
ولی برای دفاع از جبهه ی حق در مقابل باطل، لازم نیست یک طرف سپید سپید باشد و یک طرف سیاه سیاه! دو طرف مطلق باشند! انسان باید با در نظرگرفتن شرایط و اولویت ها به صورت کلی، قضاوت کند که کدام به حق نزدیکتر است و کدام به باطل! و اینکه کار صحیح در این میان چیست! واکنش صحیح به هر کدام از این دو طرف چیست! (البته واضح است که نباید از اقدامات اشتباه طرفی که حق بیشتری دارد برای همیشه چشم پوشی کند و یا طوری برخورد کند که گویی طرف نزدیک به باطل، هیچ اقدام درستی نداشته!)

مسئله ی بعدی! انسان گاهی ادعایش این است که گزاره ی "فلان چیز باطل است!" حق است! در واقع این گزاره از نظر او صحیح است! طبیعی است که او باید برای اثبات این گزاره استدلال کند! و با این استدلال میتواند بگوید که من خودم را در این ادعا، همان گزاره ی فوق، محق میدانم و در طرف حق هستم! و اگر در قانون یا شرع یا ... داشته باشیم که با فلان چیز باطل باید چطور برخورد کرد، میگوید که من براساس حق، قانون و شرعی که حق میداند، با فلان باطل برخورد درست کردم! و در این برخورد بر حق بودم!

در مورد:"تو این جریان هیچکس نگفت چرا خودمون رو حق می دونیم بلکه همه گفتن چرا دیگران رو باطل می دونیم!" نمیدانم، شاید من خیلی خوب دقت نکردم، ولی تا حدی حس میکنم حرفتان تاحدی درست است. البته خیلی وقتها، انسان دلیل به حق دانستن خودشان را صریح یا کامل بیان نمیکنند .... .

و سوال آخرتان که من اصلا در پی پاسخ به آن نبودم و نیستم!
خیلی وقتها تشخیص حق و باطل سخته! اما این وسط گزاره های واضحی هم هستن که من بیشتر سعی میکنم با اونها طرف باشم و بیان کنم: مثل: حق حق است، یا انسان باید حق بگوید! یا به خاطر خدا دوست داشته باشد و یا ... .

باتشکر

..... پنج‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 15:43

ممنونم...
البته بازم میگم کاشکی میشد انقدر معرفت داشته باشیم که بتونیم الویت ها و شرایط رو درست تشخیص بدیم!
به قول بچه های این حوالی :خدا به همه توفیق این معرفت رو بده که یه جورایی راه رفتن رو لبه تیغه!
امیدوارم یه روزی برسه که همه مطمئن باشن سالم میرسن خونه و کسی نه از ترس بلکه از برادری دست دیگری رو بفشاره!
و همه باور کنیم در درجه اول ما همه از جنس آدمیزادیم و دروهله بعدی ایرانی!
دوست ندارم نفرین کنم که میگن انرژی منفیه!‌بهتره بگم هدایت بشن کسانی که انسان را مقابل انسان و ایرانی را در مقابل ایرانی قرار میدهند! و انسانیت رو به خاطر قدرت و پول میفروشن!
امیدوارم ببینیم اون مدینه فاضله رو که همه شاد و راضی از امام حسین تا آزادی رو پیاده با مترو با ماشین و هرچی دوست دارن برن درحالیکه قدرت مندان همراهشونن نه در مقابلشون!

منم تشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد