از این روزها


امروز امتحان تافلم را بالاخره دادم... اوووه... راحت شدم از نوشتن این متن های به درد نخور انگلیسی. از بس درباره موضوعات بیخود نوشته بودم دیگر حال نوشتن در اینجا را هم نداشتم.  فارسی را نمی توانم درست بنویسم و کلی غلط املایی دارم دیگر چه برسد به انگلیسی. البته همه اینها شکسته نفسی بود، اینقدرها هم نوشتنم بد نیست. فکر می کنم انشاالله نمره ام خوب بشه. بالای ۱۰۰ شدنش بسیار محتمل است.


تافل را دادم، دیگر چی مانده؟...پاسپورت بگیرم...مدرک آزاد کنم...توصیه نامه بگیرم...دانشگاه پیدا کنم...کلی پول بدم...مدارکم را پست کنم... اوووه کی میره اینهمه راه رو...حوصله این همه کار بیخودی را ندارم...


یه جورایی مثل کوهنوردیه، وقتی داری از یک قله بالا می ری فکر می کنی که آخریه اما تا به بالاش می رسی می بینی که هنوز یک عالمه قله دیگه در پیشند. البته با یک تفاوت، من کوهنوردی را بسیار دوست دارم اما این کارها را نه!!


نظرات 6 + ارسال نظر
ع.ر.وطن دوست یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 22:21 http://123tamam.blogsky.com

سلاام!

حال شما چطوره مهدیه خانم؟!
ایام سوگواری سید الشهدا رو به شما تسلیت عرض میکنم!

انشاالله هر جای دنیا که تشریف میبرید ،لحظه ای از یاد خدا غافل نشید!مبتونه فرصت خوبی باشه برای عزیزتر شدن!

فعلا که ایران تشریف دارید حسابی قدر معنویات ایران رو بدونید!بهش نیاز پیدا میکنید!

انشاالله که براتون خیر باشه!

التماس دعا
یا علی

راستی شما در چه رشته ای مشغول به تحصیل هستید؟

سلام آقای وطن دوست

ممنونم. خدا را شکر، شما خوب هستید؟
شاید آمدم ولایت شما. البته هنوز مطمئن نیستم. بازهم ممنونم برای دعای بسیار خوبتون.
بله باید تا می تونم معنویات ذخیره کن. فکر کنم آنجا کمی قحطی باشه
بسیار ممنونم انشالله برای شما هم همه چیز به خوبی پیش بره.
من صنایع خودندم. برای فوق می خوام دوباره اپلای کنم. احتمالا مدیریت زنجیره تامین را انتخاب کنم.
مزین فرمودید. بسیار محتاجم به دعا

شکیبا دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:50

دیروز که تو مراسم تشییع جنازه یکی از خویشاوندان شرکت کرده بودم از نه قلبم حس کردم چقدر غم انگیزه نزدیکان آدم از دنیا برن و آدم یه جای دیگه باشه...یا خوش بینانه تو شادی هاشون حضور نداشته باشه
خیلی دلم گرفت....حس غربت رو یه آن کاملا حس کردم
البته این رو هم باید در نظر داشت بعضی راه ها رو باید رفت .... رفتن بعضی راه ها به نام آدم ثبت شده .....
از کوه بالا برو اگه راه تو نباشه به یه بهونه ای برمیگردی یا یه مسیر دیگه ای انتخاب می کنی (البته می دونم خیلی با این طرز تفکر من موافق نیستی ولی الان برات جواب دارم )
از ین پستت خیلی خوشم اومد (می دونی چرا)

خدا هر دو نفرشون رو رحمت کنند.
بله عزیزم کاملا درست متوجه شدی که من با این تفکرت موافق نیستم. غربت واقعا سخته. اگر واقعا هدفم در زندگی نباشه حاضر نیستم بیخودی اینهمه سختی رو تحمل کنم. البته همیشه هم نمی شه نشست و منتظر این شد که مسیرت خود به خود پیدا بشه :)

شکیبا دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:52

راستی می بینم دوستان دوباره دارن جمع می شن.... یهو همه خیلی کم پیدا شده بودن

آره عزیزم خودم هم نبودم این چند وقت چه برسه به دوستان. اینجا کمی سوت و کور شده بود. البته حضور تو باز کمی چراغش را روشن نگه می داشت :)

همت دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:45 http://heyatonline.blogfa.com/

انشا الله

ممنونم. انشاالله

مهرداد دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 19:22

قالب وبلاگ برای من که به هم ریخته

iman parvaresh سه‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 00:23

salam
be mahse khondane in matlab daarde delaaam baz shod va koliiii ghoosee khordam!!!!!
be khoda oonvareeee aabbb hich khabari nist be gheyr az inke ,ensaaanhaaa ra ba zavahereee donyaa mifariban va jaye arzesh haaa ra ba ye serii mozakhrafat avaaaz mikonand!!
man motaasefane hamchin tajroobeye tahsiil dar kharej az keshvar ra dashtam va hamishe az inke feelan dar in keshvaar zendeghi mikonam khoshhaaalam.
to ro be khoda bebakhshid ke intoorii comment gozashtam
dar har soorat movafagh va pirooz bashid
ya ali

سلام
ممنونم، خیلی نکته به جایی بود.
من مدت زمان زیادیه که دارم به رفتن و یا نرفتن فکر می کنم. البته هنوز تصمیمم قطعی نشده تنها می خوام اپلای کنم تا در انتها بالاخره تصمیمم را بگیرم.
اینکه اکثر افراد دارن به خارج می رن واقعا دردناکه. البته اگر برگردند به ایران به نظرم می تونه برای کشور مفید باشه.
بازهم مممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد