چند وقتیست که درست قبل از خواب، زمانی که وارد رختخوابم می شم قرآن را باز می کنم و چند آیه از قرآن کریم را می خوانم. دیشب آیاتی از سوره حج را خواندم که برایم بسیار جالب بودند.
وَ لِکلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسکاً لِّیَذْکُرُوا اسمَ اللَّهِ عَلى مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِیمَةِ الاَنْعَمِ فَإِلَهُکمْ إِلَهٌ وَحِدٌ فَلَهُ أَسلِمُوا وَ بَشرِ الْمُخْبِتِینَ(34)
براى هر امتى قربانگاهى قرار دادیم تا نام خدا را (به هنگام قربانى ) بر چهار پایانى که به آنها روزى داده ایم ببرند، و خداى شما معبود واحدى است در برابر فرمان او تسلیم شوید و بشارت ده متواضعان و تسلیم شوندگان را.
الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَت قُلُوبُهُمْ وَ الصبرِینَ عَلى مَا أَصابهُمْ وَ الْمُقِیمِى الصلَوةِ وَ ممَّا رَزَقْنَهُمْ یُنفِقُونَ(35)
همانها که وقتى نام خدا برده مى شود دلهایشان مملو از خوف پروردگار مى گردد و آنها که در برابر مصائبى که به آنان مى رسد شکیبا و استوارند و آنها که نماز را بر پا مى دارند و از آنچه روزیشان داده ایم انفاق مى کنند.
موضوع درد و مصیبت این چند وقت زیاد فکرم را به خودش مشغول کرده بود. وقتی این آیه را خواندم انگار جواب خودم را یافتم ... صبر کردن بر مصیبت... اما صبر واقعا به چه معناست؟
در مسیر یافتن پاسخ، مطلبی یافتم از امام محمد غزالی به این مضمون:
صبر نفسانی عبارت است از اینکه انسان خویشتن را از هوا و هوس ناروا باز دارد و افسار اسب سرکش نفس را در دست گیرد. صبر نفسانی بر حسب آنکه در چه زمینهای باشد نامهای مختلفی به خود میگیرد:
و در پایان
«واستعینوا بالصبر والصلاة و انها لکبیرة الا علی الخاشعین الذین یظنون انهم ملاقوا ربهم و انهم الیه راجعون » (سوره بقره - آیه 45)
از شکیبایی و نماز یاری جوئید و همانا نماز گران است جز بر فروتنان، آنان که می دانند با خدای خود دیدار خواهند کرد و به سوی رحمت او باز خواهند گشت.
پ.ن: مجو درستی عهد از جهان سست نهاد ... می بینید عجب دنیای بی وفاییست... یک روز دوستان می آیند و کلی از آمدنشان ذوق می کنی، بعد یکهو همشون تو را تنها می گذارند و می روند... عجب روزگاریست... آقا مجو، درستی عهد مجو!!!
راستش تفاوت بین شماره ۲ و ۶ را نفهمیدم....
درضمن این مطلبت به علت وجود کلمه شکیبا به دفعات بسیار دلنشین جلوه می کرد مخصوصا که مفهوم صحبتت مصدر صفت ما بود
این متن را به تو تقدیم می کنم!!
تفاوتش در جزع و هلع با ضجر و زیقه!!
فکر می کنم اولی یعنی ناراحتی های لحظه ای خیلی شدید که طرف گاهی حتی شروع به ناشکری و کفر گویی می کنه اما دومی حالت پایدار افسردگی و غمه!! البته همه اینها را از خودم گفتم و هیچ اعتباری ندارد.
:)
شکیبا از بازرگانی نرو!! آمدنت خوشحالم می کنه عزیزم.
اینجور که برداشت می شود محمد غزالی اسم شکیبا را بسیار دوست می داشته....مورد ۲ و ۶ قابل تجمیع است
باورت میشه تا حالا درزندگیم دومین باره که نمیتونم یه تصمیم خوب بگیرم...درخصوص ماندن یا رفتن!!!!
فکر کنم باید شکیبایی پیشه کنم....
درضمن مننم موافقم...مجو
گشتم نبود نگرد نیست......
راستی این قالبتو خیلی دوست دارم....توش نوشتن بهم نیرو میده
خوشحالم که دوستش داری :)
چرا همه اینقدر شکیبا شدن؟
چرا همه اینقدرر صبر پیشه کردن؟
چرا همه چی آرومه ؟
یعنی غصه ها خوابیدن؟