پس از تاریکی


"با چشم های مرغ شب بلند پروازی صحنه را از هوا می بینم. از این دورنمای گسترده شهر به موجود غول آسایی می ماند- یا بیش از این، شبیه هستی جمعی واحدی است که از ارگانیسم های بسیار ایجاد شده باشد. رگ های بیشماری به چند انتهای تن گیزنده اش می دوند، ذخیره مدام سلول های تازه خون را به گردش در می اورند، داده های تازه را بیرون می دهند و داده های کهنه را گرد می آورند، مصرف کردنی های تازه را بیرون می دهند و کهنه ها را جمع می کنند، تناقض های تازه را بیرون می دهند و کهنه ها را گرد می آورند. همه قسمت های این تن با ضربان نبض آن می لرزد و لهیب می کشد و پیچ و تاب می خورد" 


پس از تاریکی، هاروکی موراکامی ترجمه مهدی غبرائی.


کتاب جالبیه، خیلی خلاقانه است. بعد از خواندنش به نظرم تجربه یک شب تا صبح را بیرون از خانه و در متن شهر سپری کردن خیلی جالب می تونه باشه.

نظرات 1 + ارسال نظر
NegAriN پنج‌شنبه 1 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 16:19

چشم ها شکل شهر را مشخص می کنند!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد