بدون شرح...

یَبَنى ءَادَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکمْ لِبَاساً یُوَرِى سوْءَتِکُمْ وَ رِیشاً وَ لِبَاس التَّقْوَى ذَلِک خَیرٌ ذَلِک مِنْ ءَایَتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ (26)


اى فرزندان آدم ! ما بر شما لباسى فرو فرستادیم که زشتی های شما را مى پوشاند و نیز پوششى زیبا نازل کردیم، و لباس تقوا بهتر است که آن از آیات خدا است، شاید ایشان متذکر شوند (26)


یَبَنى ءَادَمَ لا یَفْتِنَنَّکمُ الشیْطنُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُم مِّنَ الْجَنَّةِ یَنزِعُ عَنهُمَا لِبَاسهُمَا لِیرِیَهُمَا سوْءَتهِمَا إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ مِنْ حَیْث لا تَرَوْنهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشیَطِینَ أَوْلِیَاءَ لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ (27)


اى فرزندان آدم ! شیطان شما را نفریبد چنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد، لباس ایشان را از تن شان مى کند تا زشتی هاشان را به ایشان بنمایاند، شیطان و دسته وى شما را از آنجایى مى بینند که شما نمى بینید، ما شیطانها را سرپرست کسانى قرار دادیم که ایمان نمى آورند (27)


وَ إِذَا فَعَلُوا فَحِشةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَیهَا ءَابَاءَنَا وَ اللَّهُ أَمَرَنَا بهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلى اللَّهِ مَا لا تَعْلَمُونَ (28)


و چون کارى زشت کنند گویند پدران خود را چنین یافتیم و خدایمان به آن فرمان داده، بگو خدا به زشتى دستور نمى دهد آیا به خدا چیزى نسبت مى دهید که نمى دانید؟ (28)


قُلْ أَمَرَ رَبى بِالْقِسطِ وَ أَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِندَ کلِّ مَسجِدٍ وَ ادْعُوهُ مخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ کَمَا بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ (29)


بگو خدایم به دادگرى فرمان داده ، و روى خود را نزد هر مسجدى متوجه (خدا) سازید، و او را با اخلاص در دین بخوانید، چنانکه شما را آغاز کرد بر مى گردید (29)


سوره اعراف

از کرامات Google Reader



غافل بودیم و سرخوش...


بعد از مدتها روش رد شدن از فیلترینگ گوگل ریدر را با راهنمایی یکی از دوستان بسیار عزیزم فهمدیم. خوشحال رفتم صفحه وبلاگم را اضافه کردم تا ببینم در این وادی چه خبر است که چشمانم از تعجب چند تا شد!!


هر مطلبی که ما با خوش خیالی حذف نموده بودیم، همی جلوی چشمانمان جلوه می نمودند!!


چهره ام واقعا دیدنی بود... عجب خیال خوشی داشتم ... می نوشتم و بعد هر وقت نظرم تغییر پیدا می کرد حذفش می کردم... عجب کار بیهوده ای انجام می دادم.


حالا خوب شد بعد از یکسال بالاخره این موضوع را فهمیدم. نتیجه گیری خاصی هم از این موضوع نمی کنم که این اتفاق ممکنه در زندگی به طرق دیگری رخ بده. مثلا کاری را انجام بدی و از نتایج پنهانش آگاه نباشی و بعد از مدت طولانی تازه بفهمی که ای داد همه چیز در جایی ثبت شده...چه در لوح دلت و چه در ضمیر دیگران و دیگر امکان اصلاحش را نداری.


حالا من با این نوشته های ثبت شده در گوگل چه کنم؟؟؟

ادامه مطلب ...

مایه خوشدلی آنجاست که دلدار آنجاست

تا به حال به بهشت فکر کردین؟ بهشت شما چه شکلیه؟... چه ویژگی خاصی داره؟


شاید برخی بگویند، می بهشت ننوشم زجام ساقی رضوان... مرا به باده چه حاجت که مست بوی تو باشم، اما داستان ما داستان دیگری است.


دیر زمانی است که دچار احساس غریبی شدم. احساسی که شاید در نوشته هایم رد پایش را بتوان دید... دلتنگم... بسیار دلتنگ... غربت عجیبی با من همراه شده که حتی در جمع دوستان و عزیزانی که برایم بسیار عزیزند هم دلتنگم ... تنها در لحظاتی که رنگ و بوی او را دارند اندکی آرام می گیرم...


احساسی که ذره ذره درونم را تسخیر کرد و به دنیایم رنگ تنهایی و غربتی بسیار عمیق داد. غربتی که تنها درمانش مرگ و رهایی از این دنیای سراسر رنج و درد به نظر می رسید. نمی خواستم ناسپاس نعمتهای بیکران او باشم و آرزوی مرگ کنم، با خود می گفتم در درونم آرزوی دیاری دارم که به گمانم تنها با مرگ می توان به آن رسید... این آرزوی مرگ نیست، اشتیاق به مرگ است.


اما امروز فکر دیگری داشتم... احساس کردم این راه رسیدن به آن دیار نیست...


این تنهایی و غربت برزخی است که به دلیل کوتاهی هایم در آن وارد شدم... مرگ با این روزگار مرا به سرزمین رویاهایم نمی رساند... شاید پس از آن، سالهای متمادی در برزخی دیگر روزگار سپری کنم.


احساس کردم دروازه های آن سرزمین، بر روی همین زمین خاکی قرار گرفته اند ... اگر بر روی این خاک برای خود، اطرافیان و هر فردی که امکانش را دارم بهشتی کوچک ساختم شاید بتوانم امیدی به آن سرزمین داشته باشم ...


نشسته ام و خیالبافی می کنم... شوق آن دیار شوری عجیب در دل آدمی ایجاد می کند... اما بایستی طرحی نو در انداخت .. برخیز ... از این برزخ و یا حتی دوزخ به فضل او عبور کن و بهشت را بر روی همین کره خاکی بیاب ... خوب نگاه کن... بهشت تنها در جهانی دیگر نیست...


تصور اشتباهی است که با خود بیاندیشیم تنها در پس از مرگ دستیافتنی است ... ای انسان تو خود می توانی برای اهل زمین یادآور او باشی ...