زندگی نباتی



هر چه سرم را تکان دادم فایده نداشت. در صندلیم فرو رفتم و سعی کردم تمرکز کنم... بگرد ... بگرد شاید یک چیزی پیدا کنی... نه انگار هیچ چیز نیست!

همه اتاق ها خالیست.

شاید یک جای جمجمه ام شکافی پیدا شده و خلاقیتم از آنجا فرار کرده.

شکیبا بهم گفت که کمی فضای اینجا رو عوض کنم، خیلی یکنواخت شده.خواستم این کار رو بکنم اما انگار یکنواختی روزگارم بر روی نوشتنم هم سایه انداخته.

قرار بود جایی مشغول به کار بشم تا از این حال دربیام که آن هم دچار مشکلاتی شده و من همچنان یک لنگه پا به انتظار خبری ایستاده ام.

وقتی چند روز در خانه می مانم واقعا دچار بطالت می شم. نمی دانم زنان خانه دار و یا بازنشسته ها چطور روزگار می گذرانند... واقعا این سبک زندگی دشواره.