خانه تکانی

تصمیم به خانه تکانی اساسی گرفتم.


به پیشنهاد یکی از دوستان، می خواهم محتوای مطالب، نحوه بیانشان و موضوعات مطرح شده را تغییر بدهم.


تلاشم اینست که پختگی مطالب و البته نویسنده آن به حدی برسد که وبلاگ قابل ارائه به جمع بزرگتری باشند.


از هر پیشنهادی در این زمینه به شدت استقبال می شود.





نظرات 4 + ارسال نظر
حسینی سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 13:03

پیش بینی میشود این پست یا نظری به خود نبیند، یا آنچه دلچسب صاحبش بوده نبیند و تنها مایه دلسردی شود، شاید هم اصلاً صاحب وبلاگ خواسته به این بهانه بگوید آهان، این هم آخرین راه، امتحانش کردم، ئرش را تخته کنم برود پی کارش....

اگر از شما بپرسند وبلاگی داریم، صاحبش دغدغه های ارزشمندی دارد، یک سند تحول برایش بنویسید، شما باشید چه جوابی میدهید؟

لااقل برای اینکه مخاطب ایده ای به ذهنش بیاید، دسته بندی ای، 4 تا مثال مفیدی، چیزی....

چند تا موضوعی که علی الحساب به نظرم میرسد:

مباحث جذاب و بکر مرتبط با جنگ و شهدا(در ماجراهای کردستان اخیراً از این مباحث به وفور دیدم.)

حق مداری یک آدم امروزی، مصائب پیش رویش و اینه کجا آخر از رقیب میخورد و از جاده منحرف میشود

بعضی مباحث دینی مظلوم که تا حالا بعضاً بسیار بسیار خوب در وبلاگ بهشون پرداخته شده، ولی میتواند تکنیک های اصلاحی مختصری برایشان پیاده کرد، مثل تقوا، فریضه مظلوم امر به معروف و نهی از منکر، مطالب جداً ارزشمندی که از 40 حدیث می آید

و
....

بدیهی است در صورت تلاش انشاالله میتوان «خود» را از این مطالب حذف کرد تا انشاالله این آسیب هم خذف شود.

:)

بله از شما که پنهان نیستروی میز بودن این گزینه تخته کردن در وبلاگ...

همچو همیشه، خیلی پیشنهاد های خوبی بودند.

انشا الله که درش تخته نمی شود...

اگر خادمش توانست اندکی بر حدیث نفسش فائق آید و "خود" را حذف کند...

ریای شکسته نفسی را دیدی!! :))

آخر از دست این ریا سر به بیابان می گذارم (البته اگر خود این جمله هم ریایی نباشد).

حسینی سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 13:23

پیشنهاد خوب را تماشا نمیکنند البته فقط...بله...

بله. حرف شما کاملا متین :)

چشم.

میعاد سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 15:56

به نظرم اول اینکه در وبلاگ اگر قرار باشد گاراژی بشود که نمی شود بسته شود .
دوم اینکه حدیث نفس ؟ و ما ادریک ما " حدیث نفس" . . .
بالاخره تا مخاطب نتواند یک تصویر حتی مبهم و موهومی از شما داشته باشد که نمی تواند با نوشته هایتان احساس نزدیکی کند .من از خواندن بعضی مطالبی که گاهی حدیث نفس گفته می شود این را یاد گرفتم که اصلا نفس یک موجودیست که حرف می زند و باید اول حرفش را شنید ... موقعیتش را سنجید .. بعد مثل کودکی که با ما وارد مباحثه می شود .. با لطایف الحیل او را به سمت خیر و مصلحتش رهنمون شد .
سوم اینکه بعضی مطالب دنباله دار مثل چهل حدیث یا گزارش جلسات دسته بندی شود ..مابقی با عنوان واضح تیتر وار ذکر شوند .
البته مطالب وبلاگ بستگی به ذوق شما دارد .
وطیفه ی شما وبلاگ داری نیست فعلا ..
شما مطالبی را که مرتبط با ذوق خودتان دوست دارید با دیگران به اشتراک میگذارید .
بعد با آدم هایی که ذوق نزدیک به ذوق شما دارند دوست می شوید . بعد با این دوستی ها باعث می شود همه ی جمع تقویت شوند .

می دانی مشکل کجاست... مشکل وقتی ایجاد می شود که این تصویر مبهم کاریکاتوری می شود... یعنی دوستانت فقط برخی از ابعاد را می بینند... آنهایی که انتخابی به اشتراک گذاشتی... بعد خودت کم کم می ترسی از این کاریکاتور...

از پیشنهادات شما بسیار سپاسگزارم... دوستی شما به یمن این وبلاگ است و بسیار ارزشمند :)

خدا را شکر که این جنبه هایش باقی مانند و ثمره ی خیر دادند.

میعاد پنج‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 15:34

شما وبلاگ می نویسید که خودتان را معرفی کنید یا به دیگران بشناسانید ؟ خیر . شما به این دلیل وبلاگ نمی نویسید.
وبلاگ می نویسید که مطالبی را با دوستانتان به اشتراک بگذارید .. دوستان جدیدی پیدا کنید ..
یا اینکه بعضی مطالب و لحظه ها را برای خودتان ثبت کنید در این محیط مجازی .

دیگران هم که وبلاگ را می خوانند انتظار شناخت تمام و کمال شما را ندارند و نباید داشته باشند .با این همه یک ژیشنهادی هست که یادم باشه حضوری بگم خدمتتون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد