نگاه ماشینی به روابط انسانی



مطلب اخیر وبلاگ یکی از دوستان بهانه ای شد تا این متن را بنویسم. ایشون برای انتخاب همسر معیار "low maintenance" را مطرح کرده بودند. نحوه تحلیلشون من را به یاد فیلم های علمی تخیلی انداخت. فضایی که در آن اگر مرد یا زنی در زندگیش احساس تنهایی کرد، به راحتی به سراغ کاتالوگ ربات های مختلف می ره، از میان آنها رباتی را که کارایی بالا و هزینه نگهداری پایین تری داره سفارش می ده و پس از چند دقیقه آن را تحویل می گیره. بعد از گذشت اندک زمانی هم آن را با مدل جدید که کارایی بیشتر و هزینه پایین تری داره عوض می کنه و قبلی را همانطور که در فیلم ها نشون می ده به زباله دانی ربات ها می اندازه، جایی که پر از ربات های درب و داغونه. در این فیلم ها حرفی از عشق و عاطفه نیست. همه چیز در ویژگی های فیزیکی خلاصه شده.


فضای آن مطلب از نبود عاطفه و ارزش های عالی انسانی رنج می برد. دید حاکم انسان را در حد یک ماشین تقلیل داده بود. ماشین هایی که تنها دارای یک بعد فیزیکی هستند، اما انسانها علاوه بر آن، دارای روح و یا روانی هستند که در تحلیل رفتارهاشون بسیار حائز اهمیتند.


متاسفانه من در ازدواج های سنتیمون، البته نه در همه آنها، این دید ماشینی را تا حدی می بینم. انگار واقعا دارن یک ربات خریداری می کنن. فقط به بررسی معیارها می پردازند و حرفی از ارتباط عمیق روحی زده نمی شه. ارتباطی که در آن تنها یک لبخند بتونه تمام خستگیهایت را از تنت بیرون کنه. ارتباطی که در آن وقتی در کنارشی خودت را به خدا نزدیک تر حس کنی. 


پ.ن ۱: فکر نمی کنم منظور نویسنده آن مطلب چیزی که من تصویر کردم باشه. منظورشون را درک می کنم اما نوع بیانشون من را به این فضا برد.


پ.ن 2: خیلی wall.e را دوست دارم، خیلی زیاد. عکسش را می بینم شاد می شم.


پ.ن 3: امروز نکته دیگری نیز به ذهنم رسید. اشکالی که من در مطلبشون می بینم را با یک مثال توضیح می دم. فرض کنید بخواین به فرزندتون درباره 2 موضوع خرید اسباب بازی و یا انتخاب دوستانش کمک کنید. در مورد اسباب بازی، می توان معیارهای مختلف فیزیکی را به راحتی بیان کرد. به عنوان مثال بودجه در نظر گرفته شده، طول عمر آن وسیله و غیره. حالا فرض کنید درباره انتخاب دوست به فرزندتون هم با همین دید برخورد کنید. معیار هاتون اینها باشند که قد و وزنش متناسب باشه، پدرش شغل خوبی داشته باشه، وقتی می آد خونمون خیلی خوراکی نخوره، کلا زیاد وقتت رو نگیره و سر و صدا هم نداشته باشه. شاید این معیارها در جای خودشون حائز اهمیت باشند اما بیانشون بدون تشابهات شخصیتی، وجود علاقه، مهربان بودن، همبازی خوب و دلسوز بودن عجیب به نظر می رسه.


نظرات 8 + ارسال نظر
بیت پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:48 http://mymusicalworld.blogsky.com

سلام.به نظرت باید چه کار کنم؟دوستام می گن خییل سرد و خشک و بیروح شدم....می گن منو نمی شناسن...اگه یه کم توصیه ی روانشناسی داشتی خوشحال می شم خبرم بدی ..مرسی

سلام
شرمنده من روانشناس نیستم. بهتون توصیه می کنم هیچ وقت برای مسائل اینچنینی از افراد کم اطلاع سوال نکنید. به سراغ متخصص برید.

manizheh پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 15:23

سلام عزیز بنده هم با شما موافقم که نوشتار ایشان تک بعدی بوده ولی می شود فهمید که از روی قصدی بیان نکردند به هر حال مقداریش هم تقصیر خودمان هست که خودمان را دست کم گرفته ایم باعث شده که!! .............

سلام منیژه جان
من هم احساس کردم قصد بدی در کار نیست.
متاسفانه در فرهنگ ما مشکلات زیادی در ارتباط با خانم ها وجود داره. برخی این حالت را پذیرفته اند و هیچ تلاشی برای تغییرش نمی کنند. اگر هم تلاشی انجام می شه برخی اوقات در چهارچوب انصاف نیست و کمی افراطی است. امیدوارم ما بتونیم در این زمینه تلاش کنیم. :)

مائده جمعه 9 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 17:57

سلام مهدیه جان
ایشالا که زود خوب شی
خیلی خوشحال شدم که شما هم خیلی والی رو دوست داری
در مورد پست
مشکل اینه که اگه یک فرد نخواد تمام برنامه هاشو رو محور نفر دومی به نام همسر برخونه چرا ازدواج کنه

یه مثال
شما یک دین رو انتخاب میکنی و تمام احکامشو می پذیری

شما ازدواج میکنی و تمام شرایطشو می پذیری

یک موضوع دیگه حس تنوع طلبی آقایون است که اقتضاش اینه
هزینه کم
تعداد زیاد

یک ذره نظرم الهام داشته از متن 301040

موفق باشید

سلام مائده جان، خوش آمدی
ممنونم عزیزم، هنوز نفسی می آید.

به نظرم بیانش به صورت پذیرش شرایط زیاد جالب نباشه، در یک ارتباط سالم هر دو نفر محور برنامه هاشون را حفظ و رشد ارتباط موجود قرار می دن و در این مسیر تمام تلاششان را برای تامین خواسته های دیگری انجام می دن.

اگر ارتباطی بر مبنای اصول اخلاقی و علاقه بنا شده باشه این مشکلات پیش نمی آیند، اما در ارتباطاتی که اینگونه نیستند هر کدام بعد از مدتی، بدون توجه به دیگری، به دنبال علایق خودشان می رن.

حال اگر فردی به دنبال این ارتباط عاطفی نیست بایستی از اول انتخابی کنه که کمترین هزینه و دردسر را در زندگی خودمحورانه اش داشته باشه. این فرد به دلیل نبود بعد عاطفی، از تلاش هایی که انجام می ده لذتی نمی بره. بنابراین تمام سعیش را می کنه که یا کمترشون کنه و یا به سمتی بره که براش لذت آفرین باشه.

در حالت کلی این معیار در یک ارتباط سالم وجود دارد ، حضوری که بسیار ارزشمند و پسندیده است، اما بیان آن بدون بررسی ربشه های اخلاقی و انسانیش، این پیام را انتقال می دهد که افرد به جای توجه به ارزش های انسانی ، به دنبال داشتن زندگی راحت در فضایی خودمحورانه هستند. هدفی که اصولا محقق نمی شه.

ع.ر.وطندوست جمعه 9 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 21:47 http://123tamam.blogsky.com

سلاام بر مهدیه خانم!!
شرمنده از بابت تاخیر در رسیدن به امور وبلاگی!

در مورد این پست!

یکی از پارامترهایی که نویسنده اون وبلاگ معمولا بهش بی توجه هست، یه چیزی بنام "دل" ه!! که من در این رابطه بهش انتقاد دارم!

در این که باید فرد مورد نظر کم هزینه باشه هیچ شکی نیست! اما باید این هزینه ها تعریف بشه!!
ممکنه یکی از هزینه ها از دست رفتن دین باشه! یا اخرت باشه!!

علاوه بر مسئله هزینه، باید به سود رسانی هم توجه کرد! که باز هم باید تعریف سود مشخص باشه!

سود و ضرر و هزینه یه مسئله ایه که در همه جای طبیعت و قوانین خداوندی بهش توجه میشه!

خیلی وقتها هزینه بالاست، اما به سودش می ارزه!
همین اهمیت صرف به کم هزینه بودنه که الان تمایل به ازدواح کم شده! تمایل به بچه دار شدن کم شده!! دوست دختر داشتن از همسر داشتن کم هزینه تره!!

سگ و گربه و حیوانات خونگی از بچه کم هزینه تره!!

هر چیزی هزینه خودش رو داره!!
اگر دنبال همسر با خدا هم باشی باید هزینه کنی!! کسی که میخواد دنبال خدا بره ،همسر با خدا و مومن انتخاب میکنه!! با خدا بودن هم هزینه داره!! امام حسین هم این هزینه ها رو پرداخت!

پس تعریف هزینه خیلی مهمه!!

التماس دعا!
یا علی

سلام بر آقای وطندوست.

به نکته واقعا خوبی اشاره کردین، بیش تر از دوبار نظرتون رو خواندم. من رو به یاد خاطرات بسیار جالبی انداخت.

حرفتون کاملا درسته، مشکل دقیقا گاهی در تعریف سود و هزینه است. چه در این زمینه و چه در زمینه های دیگر.

در اینباره همیشه سوالی در ذهنم نقش می بنده، در روابط انسانی گاهی با وجود اینکه سود چیزی از هزینه هاش بیشتره فرد مقابل هم باید مقداری از هزینه را بپردازه، در این شرایط کار درست چیست؟

انتخاب را به خود فرد واگذار کنیم و یا از سودش چشم پوشی کنیم تا طرف مقابلمون هیچ هزینه ای یا حداقل هزینه زیادی نپردازه؟

برخی اوقات تعیین سود و هزینه خیلی دشوار می شه. به خصوص وفتی از خودت مطمئن نباشی، که اصولا به دست آوردن این اطمینان به راحتی ممکن نیست و گاهی حتی غیر ممکنه.

خیلی نکته خوبی بود، بسیار ممنونم.

مجال همت شنبه 10 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 14:39 http://heyatonline.blogfa.com

سلام بی زحمت فید وبلاگتون رو لطف کنید

سلام
http://feeds.feedburner.com/blogsky/BtNW
ایکون مربوطه را هم به صفحه اضافه کردم

همون شنبه 10 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 16:44

فکر نکن در رفتی ها!!! البته ما بی خیالت شدیم ها!!بای

متوجه منظورتون نشدم!!؟؟

ویراستار شنبه 10 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 21:24

سلام

گفتم به روزگاران مهری نشسته بر دل
بیرون نمیتوان کرد حتی به روزگاران
نمیدونستم وبلاگ داری خانومی :*

سلام بر ویراستار عزیز

خیلی شعر زیبایی بود. کلی روزگاران داشت!!
ورود شما را خوش آمد می گویم.

مائده دوشنبه 12 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:17

استفاده کردم
ممنون
ولی یه چیزی و میخواستم اضافه کنم که اشتباه پیش نیاد
منظورم از قبول شرایط
شرایط فرد مقابل نیست
منظورم شرایط زندگی دو نفری است.و خارج شدن از یه زندگی که خیلی راحت میتونی در مورد زمان و انرژیت خودت تصمیم بگیری.وقتی پذیرفتی که دیگه نمیتونی خود محور تصمیم بگیری بعد باید وارد این مرحله بشی
پس باید اول شرایط پذیرفته شه.
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد